پیش نمایش Heavy Rain

Heavy Rain 


تمامی کسانی که اندکی با بازیهای ماجرایی (Adventure) آشنایی داشته باشند شاهکار Quantic Dream را در این سبک به یاد دارند. یک بازی کاملاً جذاب و گیرا با داستانی پیچیده و زیبا به نام Indigo Prophecy Farenheit که به جراُت میتوان گفت اگر بهترین بازی این سبک در زمان خود نبود، یکی از بهترینها بود. موزیک متن بسیار مناسب و زیبای بازی فضایی اسرار آمیز را تداعی میکرد و از همان لحظه وارد شدن به منوی بازی، با شنیدن موزیک در حال پخش در منوی بازی و تصاویر پشت زمینه، گیمر در فضای بازی قرار میگرفت. اگر تا به حال این بازی را تجربه نکرده اید به شما پیشنهاد میشود این بازی را از دست ندهید، حتی اگر طرفدار این سبک بازی نیستید مطمئن باشید شما را راضی میکند. برای لذت کافی بردن از این بازی بهتر است به زبان انگلیسی آشنا باشید. داستان این بازی جریان درگیر شدن یک مرد جوان با جریاناتی مرموز است و شروع تکان دهنده بازی به این صورت است که این مرد جوان در دستشویی یک رستوران ناگهان تسخیر میشود و شخصی را در همانجا با ضربات چاقو به شکلی وحشیانه به قتل میرساند. هنگامی که به خود می آید کاملاً از همه چیز بی خبر است و خود را گرفتار جرمی جبران ناپذیر میبیند. با این وضع کنترل بازی به شما سپرده میشود و باید سر و وضع خود را مرتب کرده و زمین را بوسیله یک تی از خون پاک کنید و چاقو را سر به نیست کنید و جسد را در یکی از توالتها مخفی کنید. باید توجه داشته باشید که این کارها را با سرعت انجام دهید، چون بعد از مدتی کوتاه یک پلیس برای استفاده از سرویس بهداشتی وارد محل جرم میشود. انجام هر حرکت موجب عکس العملهای مختلقی میشود. اگر کارها را درست انجام دهید میتوانید فعلاً جان سالم به در ببرید و مسلماً پس از اندکی با دیدن خون آبه هایی که از جسد جاری شده است پلیس به دنبال قاتل میگردد. ماجرا به همین سادگی نیست که پلیس دنبال شما بگردد و شما افراد پلیس را دست به سر کنید و ردی از خود بجا نگذارید، بلکه وارد جریاناتی پیچیده میشوید و در نهایت علت تمام این ابهامات مشخص میشود.

حالا پس از گذشت چند سال از ارائه یک کار با این سطح ، انتظارات از Quantic Dream به راحتی برآورده نمیشوند. جالب اینکه آنچه تا بحال از ساخته جدید این کمپانی که قرار است در سال 2009 عرضه شود دیده شده است، نه تنها در حد انتظار بلکه فراتر از آن نیز بوده است. در E3 2008 تا حدودی از این شاهکار Quantic Dream پرده برداری شد و دیده ها و شنیده ها را در اینجا بازگو میکنیم.

با توجه به دموی گیم پلی بازی مشخص میشود که بازی دارای گرافیکی گیرا و طبیعی و دارای جزئیات گرافیکی کامل میباشد. طراحی اشخاص بازی مخصوصاً کاراکتر اول یعنی زنی به نام Madison بسیار کامل است و حتی با نزدیک شدن دوربین منفذهای پوست صورت او را میتوان مشاهده کرد و با میمیک های طبیعی صورت احساس میکنیم که با یک شخص طبیعی روبرو هستیم. David Cage نویسنده و کارگردان بازی میگوید: ما یک تکنولوژی در زمینه Motion-Capture ابداع کرده ایم تا کوچکترین حرکات صورت و پوست و حتی چشمان و مردمک چشم را از یک انسان واقعی کپی برداری کنیم و در طراحی شخصیت بازی از آنها استفاده کنیم. سازندگان همچنان سیر ساختارشکنی خود را که در Farenheit نیز وجود داشت حفظ کرده اند و بازی دقیقاً از یک سبک خاص پیروی نمیکند و شاید بتوان سبک آن را مخلوطی از اکشن و شخصیت پردازی و ماجرایی نامید !!! David Cage اضافه میکند که شما لازم نیست مسیری مشخص شده را طی کنید، بلکه بازی طوری طراحی شده است که شما میتوانید احساس کنید که نویسنده و کارگردان داستان هستید و با میل و سلیقه خود یک داستان جذاب و پیچیده را طراحی میکنید. اگرچه واضح است که بازی باید یک شروع و انتهایی داشته باشد ولی این شما هستید که از نقطه شروع تا انتهای ماجرا را رقم میزنید و فقط اسکلت بازی از پیش تعیین شده است.

باز هم منوی بازی مانند قبل از ابتکار و گیرایی خاصی برخوردار است. دوباره همان سیستم موزیک مرموز و تاثیرگذار و تصویر پشت منو رعایت شده است. با ورود به منوی بازی تصویر روی چشمان نزدیک به واقعی طراحی شده Madison زوم میشود. موزیک پیانویی سرد و موثر که در منو پخش میشود گیمر را از همان ابتدا متاثر میکند. آنگونه که گفته شد در تصویر پس زمینه منو، تصویر چشمان Madison با حرکاتی بسیار طبیعی و جزئیات کامل از همان ابتدا به شما نشان میدهد که با یک کار حرفه ای روبرو هستید.


با شروع بازی دیده میشود Madison که یک روزنامه نگار است با موتور خود زیر بارانی سخت به سمت خانه یک Taxidermist ( کسی که با استفاده از پوست حیوانات مجسمه آنها را میسازد ) در حال رانندگی است. موضوع این است که تعدادی زن ناپدید شده اند و طی شواهدی این مرد مضنون به رابطه با این ماجرا است. Madison قصد دارد به عنوان یک روزنامه نگار کنجکاو، سر از این قضیه در بیاورد.

با رسیدن به خانه مرد Taxidermist و قدم گذاشتن Madison به پیاده رو کنترل بازی به گیمر داده میشود. کنترل بازی به اینگونه است که با دکمه R2 شخصیت حرکت میکند و با آنالوگ سمت چپ میتوان به او جهت داد و اطراف را دید. گزینه ها مانند Farenheit در گوشه پایین تصویر نمایان میشوند و میتوانید آنها را با دکمه های سمت راست یا آنالوگ راست انتخاب کنید. در دموی دیده شده ابتدا Madison صندوق پست را چک میکند و سپس به سمت خانه میرود. فضای اطراف خانه به خوبی طراحی شده است و خود Madison که از باران خیس شده است و حرکاتش طبیعی جلوه میکنند و دیده میشود با صبر کردن زیاد و منتظر ماندن طولانی Madison به صورتی طبیعی بیقراری و کنجکاوی میکند.

با رسیدن به در ساختمان حتی میتوانید انتخاب کنید که محترمانه زنگ بزنید یا در را بکوبید که تمام این نکات ریز میتوانند در چگونگی طی شدن مسیر بازی و عکس العمل افراد تاثیرگذار باشند. ظاهراً کسی خانه نیست و گیمر با هدایت کاراکتر به پشت ساختمان متوجه میشود که پنجره نیمه باز است. با استفاده از چند بشکه از پنجره داخل میشوید. با ورود به خانه چندین گزینه قابل انجام هستند و مانند واقعیت تمام کارهایی که در یک خانه میتوانید انجام دهید میسر هستند. میتوانید همه چیز را چک کنید و به هر قسمت از خانه بروید. با دیدن رد خون در گاراژ و پیدا کردن یک جسد در وان و همچنین چند زن که به مجسمه تزئینی تبدیل شده اند، ماجرا کاملاً جدی میشود. مطمئناً برای کامل شدن هیجان و اضطراب بازی، این بهترین زمان برای بازگشت مرد Taxidermist به خانه است. در این هنگام با ورود Taxidermist تصویر به دو قسمت تقسیم میشود. در چپ مرد Taxidermist در حال ورود به اتاقها و در راست Madison به دنبال راه حل با کنترل گیمر نشان داده میشوند ( این سیستم سینمایی در Farenheit نیز وجود داشت ). در این هنگام موزیک متن نیز حساسیت را چندین برابر جلوه میدهد. با زیرکی و بدون سر و صدا میتوانید از طریق گاراژ از خانه خارج شوید و سوار بر موتور سیکلت از محل دور شوید. اما این یک حالت است! حالت دیگر این است که اگر Taxidermist متوجه شما شود و شما را پیدا کند باید با او درگیر شوید و پس از رهایی از دست او یوسیله موتور سیکلت فرار کنید. کنترل بازی در هنگام درگیری مانند Farenheit و یا بعضی قسمتهای Evil 4 یا God Of War است که با زدن دکمه های نمایان شده در تصویر موفق به عبور از مهلکه یا شکست دشمن میشوید. در حالتی دیگر میتوانید با برداشتن وسیله ای قبل از ورود Taxidermist و مخفی شدن پشت در او را غافلگیر کنید، و یا میتوانید مخفی شوید و به پلیس زنگ بزنید و یا ...... حالتهای زیادی در بازی وجود دارند که شکل گرفتن هرکدام فقط به تصمیمات شما بستگی دارند. و اما یک نکته جالب: (( در این بازی اگر کشته شوید هم بازی تمام نمیشود و داستان با توجه به کارهایی که شما تا قسمت کشته شدن انجام داده اید ادامه پیدا میکند!!! )). البته David Cage از توضیح دادن بیشتر درباره این حالت خودداری کرد.

آنچه ما میدانیم این است که حالت Game Over در بازی وجود ندارد و میدانیم که 60 حالت مختلف در بازی وجود دارد که شامل صحنه ها و مکالمات و عکس العملهای متفاوت هستند. حالا اگر این بازی به نظر شما جالب میرسد باید یک PLAYSTATION 3 داشته باشید، چون این بازی انحصاراً برای این کنسول است و چون ناشر آن کمپانی با سیاست Sony Computer Entertainment است فکر انجام آن در PC یا کنسولهای دیگر را مانند بازی God Of War از سر خود بیرون کنید.


پیش نمایش Need for Speed: Undercover

Need for Speed Undercover 


نسخه پیشین بازی که در سال گذشته منتشر را می توان یک انحراف برای سری نامید چرا که به ناگاه از مسابقات غیر قانونی خیابانی به مسابقات قانونی و نه چندان جذاب روی آورد. Need for Speed: ProStreet ترکیبی بود از آنچه که در نسخه های ابتدایی سری دیدیم ، بعلاوه مقدار زیادی تبلیغات برای شرکت های مختلف که همگان از آن بعنوان یک ایراد بزرگ نام بردند. این بار تیم EA Black Box نسخه جدید را با داشتنی های متفاوت نسبت به گذشتگانش راهی بازار خواهد کرد و در این نسخه بیش از هر نسخه دیگری به داستان پردازی توجه شده است.
 
 نسخه Under Cover تمام توقف های سری را بار دیگر به جلو می راند و با داستانی هالیوودی و همکاری یک بازیگر هالیوودی به نام Maggie Q ، که در فیلم های همچون "ماموریت غیر ممکن 2" و "جان سخت" ایفای نقش کرده بود ، تجربه ای جدید را برای تمام بازیباز ها و بخصوص طرفداران سری رقم می زند.از نظر روند بازی Need for Speed: Undercover بسیار به نسخه های پیش از ProStreet شباهت دارد و این امر حاکی از این است که بار دیگر باید از چنگ پلیس ها بگریزید و شاهد تعقیب و گریز هایی نفس گیر باشید ، یا اینکه با رقیبان خود مساف تک یه تک معروف به Canyon بگذارید.مسلما طرفداران این سری بعد از تجربه کردن نسخه نه چندان جذاب پیش ، بار دیگر با این داستان زیبا به وجد خواهند آمد.
 
 همانند نسخه های قبلی (به غیر از نسخه پیشین) شما بار دیگر در نقش یک راننده مسابقات غیر قانونی و شبانه ظاهر خواهید شد که باید با تلاش خود و کسب مهارت ، تمام رانندگان دیگر را کنار بزنید و سلطان خیابان های Tri City Bay Area شوید. داستان بازی را نیز بازیباز در طی روند بازی و دیدن میان پرده های سینمایی مانند این بازی که با ایفای نقش "مگی کیو" ، بعنوان دوست شما ، و "چیس لین" ، بعنوان یک مامور فدرال که قصد فروپاشی مسابقات مخفیانه را دارد ، همراه خواهد بود، در می یابد.
 
 سیستم کنترلی خودرو ، که همواره یکی از مهم ترین شاخص ها در بازی های اتوموبیل رانی بوده است و بسیاری از بازی های همچون GRID از مناسب نبودن آن رنج می برند، نیز بسیار خوب و پیرو از سبک همیشگی طراحی شده است تا شما بتوانید در حین اینکه حس رانندگی حقیقی را دارید ، نمایش ها و هنرنمایی های زیبای خود را نیز با خودرو انجام دهید بدون اینکه احساس شناور بودن و نا امنی بکنید.
 

از نظر روند بازی و چگونگی انجام آن می توان گفت به غیر از حالت های همیشگی دو حالت دیگر وجود دارد که در پیش نمایش ارائه شده از این بازی به تصویر کشیده شد. در این دو حالت شما یک بار نقش تعقیب کننده و بار دیگر تحت تعقیب را دارید. در حالت The Highway Battle شما در یک بزرگراه بسیار عریض و بزرگ ، در میان تعداد بسیار فراوانی ماشین قرار دارید که با سرعت زیاد(و البته نه به اندازه شما) رانندگی می کنند و شما باید از بین این خیل خودرو با جاخالی دادن و مهارت فراوان خود را به خودور تحت تعقیب برسانید و او را بگیرید. در حالت دیگری که The Police Chase نام دارد شما باید از دست خودرو های پلیسی فرار کنید که در این نسخه بسیار هوشمند تر و ماهر تر شده اند و با همکاری یکدیگر مانور های متحیر کننده ای ارائه می دهند.

از نظر بصری بازی Need for Speed: Undercover بسیار آراسته ، مجلل و دلپذیر به چشم می آید. با اینکه در پیش نمایش ارائه شده از بازی تعدادی اشکال مصنوعی و مشکلات فیزیکی وجود داشت ، اما انتظار می رود تمام این مشکلات پیش از انتشار بازی در ماه نوامبر حل شود. هنگامی که این مشکلات رفع شوند ، این نسخه از سری بازی های NFS تبدیل به یکی از پر زرق و برق ترین و چشم نواز ترین بازی هایی خواهد شد که نورپردازی فوق العاده و مدل سازی خارق العاده ای دارد.

این نسخه از بازی به طرز قابل قبولی در حال شکل گیری است و طرفداران سری باید منتظر یک سیستم کنترلی عالی، داستانی زیبا و گرافیکی چشم نواز باشند.

 


پیش نمایش Mount and Blade

Mount and Blade 


این بازی تقریبا کامل شده است و به زودی منتشر خواهد شد اما پیش نمایش این بازی تنها تا مرحله ششم قابل بازی بود و تمام کسانی که توانستند این بازی را تجربه نمایند انتظارات بزرگی از آن دارند . می پردازیم به دلایل این انتظارات بزرگ!
 
 برای آغاز می توان گفت مرحله آموزشی این بازی بسیار قابل درک و توجیه کننده است و کاملا شما را با حال و هوای بازی آشنا می کند. شما مرحله آموزشی خود را در طی 4 قسمت یعنی : مبارزه با شمشیر، استفاده از سپر ، تیر و کمان و مبارزه هنگام سوارکاری ، خواهید گذراند و پس از آن در فضایی کاملا شبیه به محیط اصلی بازی قرار می گیرید تا با آنچه که باید در طول بازی اصلی انجام دهید آشنا شوید.
 
 هنگامی که مرحله آموزشی خود را به پایان بردید باید به سراغ ساخت شخصیت بروید و می توان گفت طراحی شخصیت در این بازی یکی از جذاب ترین طراحی های شخصیتی است که در بازی های اخیر دیده ایم. شما باید جنسیت شخصیت خود را مشخص نمایید ، سپس به تمام جزئیات پوست و صورت او پرداخته وضعیت بینی و مقدار تو رفتگی چشمان او را نیز مشخص سازید. مطمئنا این طراحی شخصیت جذاب بر روی روند بازی تاثیری نخواهد گذاشت اما همه ما از ساخت آسان یک شخصیت برای خود ، لذت خواهیم برد. نکته بسیار جالبی که بعد از طراحی شخصیت فرا می سرد ، انتخاب یک سرگذشت برای شخصیت خودتان است. شما می توانید انتخاب نمایید که آیا شخصیت شما در گذشته یک سلحشور بوده است ، یک آهنگر بوده است ، یک جیب بر یا حتی یک دانشجوی درس خوان؟؟!؟!؟! آنچه در دسترس شما برای انتخاب قرار دارد در واقع چیزی است که شخصیت طراحی شده توسط شما در دوران جوانی خود انجام داده است و اینکه چرا هم اکنون باید دست به چنین ماجراجویی و انتقام گیری بزند!
طریقه برگفتن صفات و ویژگی های شخصیتی نیز بسیار جدی است و هیچ نکته طنز گونه ای در آن دیده نمی شود و اگر شما تا کنون نسخه ای از بازی FallOut را تجربه کرده باشید بی شک با نحوه کار آشنا خواهید بود.
 
 از نظر گرافیکی باید گفت بازی بسیار مناسب طراحی شده است. نسخه پیش نمایش هنوز یک نسخه تکمیل نشده بود اما در آن نسخه طراحی شخصیت ها اندکی خشک به نظر می رسید و صورت آن ها حالتی چوبی داشت. اما نکته ای که گرافیک بازی را تجلل می بخشد طراحی بسیار زیبای سازه ها ، بنا ها و قلعه هاست که بسیار زیبا انجام شده است. مکان های بسیار زیادی در بازی وجود دارد که با ورود به آن ها خود را تا خر خره در مشکل خواهید یافت پس هیچ وقت تنهایی به مساف چند نگهبان قصر نروید و ابتدا با عده ای دوست بشوید تا بتوانید گروه خاص خود را تشکیل دهید و سپس سراغ نگهبان ها بروید.
 
 از نظر کنترلی این بازی یکی از ساده ترین ، بی آلایش ترین و قابل درک ترین سیستم های کنترلی را دارد که شما در آن با دکمه چپ موس حمله ، با دکمه راست دفاع و با رول موس سلاح های مختلف را تعویض خواهید کرد در حالیکه از چهار دکمه همیشگی برای حرکت ، یعنی W,A,S,D ، استفاده خواهید نمود. شما تمامی پیشرفت ها و دگرگونی های شخصیت خود را در صفحه بازی خواهید یافت و سیستم کنترلی عالی بازی همه تغییرات و پیشرفت ها را برای شما ملموس خواهد کرد. 
 
 در نتیجه می توان گفت بازی Mount & Blade یکی از ماجراجویی هایی خواهد بود که شما را بسیار درگیر خود می سازد و تعداد زیادی از طرفداران این سبک را جذب خود خواهد کرد.
 

پیش نمایش Pro Evolution Soccer 2009

Pro Evolution Soccer 2009 


با توجه به سقوط ناگهانی این سری بازی در PES 2008 بسیاری از طرفداران PES نا امید شدند و حتی بسیاری به طرف مقابل یعنی EA FIFA 08 روی آوردند. این در حالی بود که کمپانی EA توانسته بود در FIFA 08 انتظارها را تا حد زیادی برآورده کند و به این ترتیب Konami در نظر بسیاری از طرفداران و منتقدان از دور رقابت فاصله جبران ناپذیری گرفت. و اما Konami در تلاش است در نسخه جدید یعنی PES 2009 شکست خود را جبران کند که مشخصاً کار ساده ای به نظر نمی آید.

تا به حال از آنچه دیده و شنیده شده است، در رابطه با تغییرات حاصله در نسخه جدید، سازندگان منوی بازی را بسیار کاراتر از قبل و استفاده از آن را برای گیمر ساده تر کرده اند. متاسفانه هنوز مشکل پخش موزیکهای مضحک در منوی بازی وجود دارد که مشخصاً وارد شدن این قضیه از PES 2008 شروع شد و به نوعی یک کپی برداری ناشیانه از EA FIFA بود و همچنان این سری بازی از آن رنج میبرد. در زمین بازی، گرافیک واقعیتر شده و بازیکنان ( مخصوصاً ستاره های بازی ) بیشتر به واقعیت شباهت دارند.

گزینه جدیدی که در منوی اصلی اضافه شده است با نام Become a Legend ثبت شده و شباهت زیادی به Be a Pro در EA FIFA دارد. به این صورت که شما یک بازیکن مهاجم مشخص میکنید و با آن برای رسیدن به مسابقات حرفه ای و تبدیل شدن به یک ستاره فوتبال تلاش میکنید و در واقع نوعی شخصیت پردازی در بازی صورت میگیرد. اگر خوب و خلاقانه عمل کنید و به عنوان عضوی موثر از تیم خودنمایی کنید، توجه مدیران باشگاههای دیگر را جلب میکنید و میتوانید سیر صعودی خود را طی کنید. و اگر توپها را خراب کنید و در خط حمله موثر نباشید باید دقایق طولانی روی نیمکت بنشینید. این سیستم که بسیاری میگویند کپی برداری از EA FIFA است، میتواند جذاب باشد و برای کسانی که از تکرار Master League خسته شده اند تنوع خوبی باشد. البته کمپانی Konami در جواب این شایعات گفته است ما زمانی پیش در نسخه های ژاپنی Winning Eleven این سیستم را داشتیم و اکنون قصد استفاده از ایده های قبلی خود را داریم. تفاوتی که در گیم پلی Become a Legend با Be a Pro وجود دارد این است که در Become a Legend نمیتوانید از هم تیمیهای خود درخواست توپ کنید و درصد پا به توپی شما وابسته به توانایی شما و شناخت تیم از شماست که این باعث میشود بازی واقعیتر و همچنین حساستر جلوه کند. بعلاوه بازیکنان هم تیمی شما برای پاس دادن به شما دقت کافی را میکنند و برای اینکه به شما پاس دهند باید در شرایط خوبی باشید، به عنوان مثال با یک فرار خوب و یا قرار دادن خود در موقعیت شوت و یا ... توپ را در اختیار خواهید داشت.


در رابطه با گیم پلی Konami هرگز به نسخه قبلی برنخواهد گشت و به گفته سازندگان ملاک گیم پلی بازی بر پایه PES 5 و PES 6 قرار دارد. سازندگان میگویند حرکات بازیکنان و مخصوصاً فیزیک توپ و عکس العمل آن نسبت به شرایط و حتی نوع چمن و شرایط جوی بسیار نزدیک به واقعیت هستند. همچنین تکنیکهای فردی هر بازیکن تا حد توان نزدیک به شخصیت اصلی او طراحی شده است و ترفندهای شخصی هرکدام و مخصوصاً بازیکنان سرشناس بازسازی شده اند.

ظاهراً در Master League اختیار بیشتری به بازیکنان تیم شما داده شده است و قدرت تصمیم گیری دارند. به عنوان مثال اگر بازیکنی قصد رفتن به باشگاهی دیگر را به علت شرایط مساعدتر داشته باشد برای تیم شما خوب توپ نمیزند و بی انگیزه است. قسمت Multiplayer بازی به صورت چهار نفره قابل استفاده است و به گفته سازندگان قرار است خیلی کاملتر از قبل باشد.

حرکت دیگری که Konami انجام داده است، این است که PES 2009 را برای XBOX360 با دسته جدید طراحی شده توسط مایکروسافت در نمایشگاه Games Convention معرفی کرد که باعث جذابیت بیشتر و تحت تاثیر قرار گرفتن حضار شد. این دسته جدید (D-Pad) دارای 16 جهت حرکتی به جای 4 جهت است و در کنترل بازی بسیار موثر است. در PES 2009 میتوانید با اتصال یک دوربین خارجی به کنسول یا کامپیوتر خود هر عکسی را مستقیماً وارد بازی کرده و از آن در طراحی شخصیتها که گزینه های آن کاملتر از قبل خواهد بود استفاده کنید. سازندگان گفته اند در بازی یک مسابقه مهم بین دو تیم اروپایی به صورت رسمی با تمام جزئیات و مشخصات بازسازی شده است که فعلاً از فاش کردن آن خودداری میکنند.

در یک نگاه میتوان امیدوار بود که Konami باز به روزهای اوج بازگردد و تجربه تلخ نسخه پیشین را جبران کند، در ضمن قرار است که دیگر از اشتباهات فاحش گرافیکی و هوش مصنوعی نسخه قبل خبری نباشد.


پیش نمایش Resident Evil 5

Resident Evil 5 


همه ما کما بیش با عناوین Resident Evil آشنایی داریم . اولین عنوان این بازی در سال 1996 توسط کپکام منتشر شد و آخربن آنها نیز حدود سه سال پیش برای کنسول نینتندو یعنی گیم کیوب عرضه شد. در رزیدنت اویل همیشه یک داستان کلیشه ای وجود داشته و آن هم شیوع ویروسی در منطقه ای بسته و تلاش افرادی برای خروج از این منطقه بوده است. شاید تا قبل از انتشار رزیدنت اویل 4 اولین چیزی که با نام رزیدنت اویل به ذهن ها خطور میکرد فرار از دست زامبی ها بود. اما رزیدنت اویل 4 این کلیشه را از بین برد و در آن دیگر خبری از زامبی نبود. ظاهرا رزیدنت اویل 5 نیز از قاعده ی رزیدنت اویل 4 استفاده میکند.


این بار بازی در یکی از روستاهای قاره ی گرم آفریقا اتفاق می افتد. کاراکتر بازی برای تمام رزیدنت اویل باز ها شخصی آشناست. کریس ردفیلد کاراکتر محبوب رزیدنت اویل 1 و Code Veronicaدر این بازی هم نقش آفرینی میکند. بازی 10 سال بعد از اتفاقات رزیدنت اویل 1 را به تصویر میکشد. کریس ردفیلد دیگر عضو گروه استارز نیست. اینک کریس به عضویت گروه Bioterrorism Security Assessment Alliance درآمده و به شخصی بسیار نیرومند و باتجربه تبدیل شده است.


کریس در این بازی علاوه بر استفاده از انواع و اقسام اسلحه ها به دست و پای خودش هم تکیه میکند. در بازی رزیدنت اویل 4 لئون فقط میتوانست از پای خود برای ضربه زدن به دشمن استفاده کند ولی در این بازی کریس میتواند بوسیله ضربات دست و پا به دشمن حمله مکند. مشت های کریس را دست کم نگیرید . هر مشت کریس میتواند توده ای از مهاجمان را نقش بر زمین کند. البته نمیتواند آنها را بکشد ولی برای مدتی کوتاه آنها را از شما دور میکند. این خیلی به شما کمک میکند چون میتوانید در این مدت زمان خشابی عوض کنید یا از دست آنها فرار کنید.در نسخه پلی استیشن 3 برای زدن مشت و لگد به دشمنان باید از دکمه مربع استفاده شود.


در بازی شخصیت دیگری نیز به نام Alomar Sheva وجود دارد که تقریبا به اندازه کریس در روند بازی تاثیر گذار است. شوا نیز یکی از اعضای گروه BSAA میباشد و توانایی بسیار بالایی در مسائل نظامی و رزمی دارد و از انعطاف پذیری عجیبی برخوردار است . بازی به شما توانایی انتخاب بین دو کاراکتر کریس و شوا را میدهد یعنی هم میتوانید با کریس بازی کنید و هم با شوا. این دو کاراکتر به هیچ وجه ازهم مجزا نیستند و سرنوشتشان تا حد زیادی به هم بستگی دارد یعنی مرگ کریس به منزله ی مرگ شوا و مرگ شوا به منزله ی مرگ کریس میباشد. گیم پلی بازی شباهت بسیارزیادی به رزیدنت اویل 4 دارد. دوربین همان حالت سینمایی رزیدنت اویل 4 را حفظ کرده است. قسمت جالب و بسیار جذاب بازی اینجاست که در بسیاری از جاها دوربین بین دو کاراکتر کریس و شوا جا به جا میشود. مثلا در قسمتی ازبازی شوا در میان توده ای از دشمنان گیر افتاده است و در حال مبارزه با آنها است و کریس در نقطه ای دیگر قرار دارد. اینجاست که میتوانید با این قابلیت جابجایی میان دو کاراکتر به کمک شوا بیایید. کریس دارای یک اسلحه Rife پرقدرت میباشد که میتوانید بوسیله آن از فاصله دور کسانی که در حال هجوم به شوا هستند را از پا درآورید.


هوش مصنوعی کاراکتر های بازی فوق العاده است و در مواقع لازم کارهایی که باید انجام دهند را انجام میدهند. اگر به کمک نیاز داشته باشید یک نشانگر در سمت راست صحنه نمایش داده میشود و دیگر کاراکتر سریعا به کمک شما می آید. در صحنه بازی هم میتوانید اسلحه و تعداد تیر های خود را بینید و هم میتوانید اسلحه و مهمات شوا را ببینید. در بسیاری ازمراحل و مناطق صعب العبور کلید عبور در دستان شوا میباشد و میتوانید به کمک انعطاف پذیری و پرش های بلند او از این محل فرار کنید. در قسمت هایی دیگر از بازی که دشمنان شما را محاصره کرده اند و تقریبا امیدی برای زنده ماندن ندارید این هم تیمی های شما هستند که به کمک شما می آیند و به شما کمک میکنند. مثلا در قسمتی از بازی هلی کوپتری به بالای سر شما می آید و فرد داخل هلی کوپتر پس از اینکه به شما دستور " پناه بگیرید" را داد بوسیله ی یک آر پی چی بسیاری از دشمنان شما را از پا در می آورد و کار شما را بسیار راحت میکند. خود شما در بازی میتوانید برای از بین بردن دشمنان از محیط اطرافتان استفاده کنید. مثلا میتوانید از یک بشکه مواد منفجره یا یک ترانس برق استفاده کنید.


این بازی همچنین اسلحه های زیادی در اختیار شما قرار می دهد و تنوع اسلحه ها در بازی عالی است . به نظر میرسد که بازی به اندازه کافی مهمات در اختیار شما قرار بدهد. در این بازی نیزمانند رزیدنت اویل 4 با کشتن دشمن ها آیتم هایی به شما تعلق میگیرد که میتوانید از آنها استفاده کنید. همانند نسخه قبلی شما دارای یک چاقو هستید که در بازی بسیار به شما کمک خواهد کرد. مثلا برای شکسن بشکه ها و یا در مواقعی که کمبود مهمات دارید برای کشتن دشمنان باید از آن استفاده کنید.


کشتن دشمنان معمولی کاری راحت است اما در بازی موجوداتی نیز وجود دارند که به سختی کشته میشوند. اره برقی دارهای رزیدنت اویل 4 را به یاد دارید؟ برای خود من پر استرس و پرهیجان ترین قسمت رزیدنت اویل 4 موقعی بود که این موجودات با اره برقی هایشان مرا دنبال میکردند و اگر لحظه ای درنگ از من میدیدند مرا با صحنه مرگ مواجه میکردند. خوش بختانه در این بازی هم این موجودات وجود دارند و در حالی که قدرتشان نسبت به همنوعان خود در رزیدنت اویل 4 خیلی بیشتر شده است. کشتن آنها کار بسیار سختی است و مردن شما به وسیله ی اره برقی آنها کاری بسیار راحت! من فکر میکنم کپکام این موجودات را از فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس (که ترسناک ترین فیلم سالهای اخیر هالیوود هم است) برگرفته است . در بعضی از مراحل بازی که شما به وسیله ی یک کامیون فرار میکنید دشمنان شما به وسیله موتور شما را دنبال میکنند و مانند یک موتور سوار حرفه ای شما را تعقیب میکنند.


در این بازی چندین شخصیت دیگر نیز وجود دارد که در مورد هویت آنها ابهاماتی وجود دارد . شایعاتی وجود دارد مبنی بر بودن شرلی (در کوچولوی رزیدنت اویل 2) در این بازی که البته اینها همه شایعه هستند و برای اطمینان پیدا کردن از صحت آنها باید تا زمان عرضه بازی صبر کرد. به نظر میرسد که داستان بازی فرا تر از آن چیزی باشد که تاکنون در دموهای بازی مشاهده شده است . داستان بازی ظاهرا از این قرار است که ویروسی به نام Progenitox در منطقه ای گرم و کویری از قاره افریقا شیوع یافته و در این میان کریس و شوا که اعضای گروه BSAA هستند برای بررسی علت موضوع به این منطقه فرستاده میشوند. به نظر من صحبت کردن در مورد اینکه علت شیوع این ویروس چه چیزی میتواند باشد تا قبل از عرضه ی بازی کاردرستی نیست. مطمئنا در این بازی هم مانند رزیدنت اویل 4 دست هایی پشت پرده قرار دارد که اهداف خاص خود را دارند. در ابتدای بازی کریس و شوا بوسیله یک ماشین به این روستا می آیند و با صحنه هایی عجیب مواجه میشوند(مانند صحنه ابتدایی رزیدنت اویل 4) . آنها با افرادی روبرو میشوند که دارای خلق و خوی وحشیانه هستند و هیچ راهی برای کنار آمدن با آنها وجود ندارد. البته باز هم میگویم که در حال حاضر داستان بازی دارای ابهانات زیادی است که برای رفع آنها باید تا زمان عرضه بازی صبر کرد.


نکته قابل توجه دیگر که بتوان به آن پرداخت گرافیک بازی است. این بازی از موتور قدرتمند MT Framework استفاده میکند که نمونه هایی از آن را در بازیهایی چون دویل می کرای و لاست پلنت دیده ایم . در این بازی نور پردازی حرف اول را میزند و گرافیک بازی را بسیارچشم نواز خواهد کرد. کپکام روی این موضوع بسیار کار کرده است و انصافا هم نتیجه آن را گرفته است(البته با توجه به دموهای پخش شده). بازی از لحاظ گرافیک و جلوه های بصری به هیچ وجه کم نمی آورد و پیشرفت بسیار زیادی نسبت به نسخه قبلی داسته است. از لحاظ گرافیک این بازی رقیب بزرگی برای دیگر بازیهای نسل بعد خواهد بود .


همیشه عنوان های رزیدنت اویل نسبت به بازی قبلی خود نوعی انقلاب بوده اند و مولفه های جدیدی را معرفی کرده اند. رزیدنت اویل 5 نیز از این قاعده مستثنا نخواهد بود و مطمئنا تجربه ای جدید را به شما ارمغان خواهد داشت